۱۳۹۱ مهر ۵, چهارشنبه

نگراني عمومي از آينده اقتصاد


«نگراني عمومي از آينده اقتصاد»عنوان سرمقاله روزنامه مردم سالاري به قلم مهدي عباسي است كه در آن مي‌خوانيد؛ طي هفته‌هاي اخير که شوک عجيبي به بازار ارز وارد شده و تصور نمي‌شود که به راحتي اين افزايش غيرقابل توجيه قيمت ارز، پايين بيايد، تحليل‌هاي مختلفي ارائه شده است. از نقش افزايش شديد نقدينگي طي سال‌هاي گذشته تا شايعاتي در خصوص يارانه ارزي و گران‌کردن دلار براي پرداخت يارانه‌ها، اما يک نکته اساسي کمتر مورد توجه قرار گرفته و آن توجه به نگراني عمومي از ادامه وضع موجود و مشاهده ضد و نقيض‌هايي که در اظهارات دولتمردان ديده مي‌شود که به بدتر شدن اين شرايط کمک کرده است.
اگر يک عقب‌گرد زماني به ماه‌هاي پاياني سال گذشته بزنيم که بازار خريد سکه بسيار داغ شد و صف‌هاي طولاني و شبانه براي خريد سکه دولتي پديد آمد، وزير اقتصاد رو‌به‌روي خبرنگاران قرار گرفت و قيمت سکه يک‌ ميليون توماني را کاذب دانست و به همه توصيه کرد که خريد سکه را متوقف کنند.
پس از آن هم پيش‌فروش سکه آغاز شد و ميليون‌ها سکه پيش‌فروش شد. قيمت سکه چند ماهي کمي ارزان شد ولي اکنون دوباره به مرز يک ميليون تومان نزديک شده، تا اين تصوير عمومي رقم بخورد که سرمايه‌گذاري چندماه پيش مردم در سکه برخلاف نظر وزير اقتصاد، منفعت اقتصادي نيز به همراه داشته است.
اکنون نيز شرايط چنين است با اين تفاوت که دولت بي‌تفاوت است و سکوت را در قبال اين گراني ارز و طلا که ديگر در حال نهادينه شدن است، اتخاذ کرده است. امروز، بيش از هرچيز، ابهام و نگراني از آينده، شرايط را نامساعد کرده است. شايعاتي در خصوص يارانه ارزي و احتمال افزايش بيشتر قيمت ارز در آينده، سبب شده تا همچنان بازار متلاطم باشد و بيش از همه توليدکنندگان با نگراني از فرداي اقتصاد، گذران عمر کنند.
رفتار دولت طي اين مدت که ارز و سکه با افزايش شديد قيمت رو‌به‌رو شده، اين استدلال را رقم زده که بايد در برابر گراني‌هاي شديدتر هم آماده بود. چراکه اگر در ديگر کشورها، چنين اتفاقي مي‌افتاد، قطعا دولت مي‌بايست به افکار عمومي توضيحات قانع‌کننده ارائه کند و در اقداماتي ضربتي به فکر کنترل بازار باشد، اما مشاهده مي‌کنيم که در بدترين شرايط، وزير اقتصاد در صحن مجلس حاضر مي‌شود و از«پاسخگو نبودن در خصوص ارز» در مقابل نمايندگان سخن به ميان مي‌آورد. رئيس دولت هم که سفر به نيويورک و سخن گفتن درباره مديريت جهان را به ماندن در ايران و يافتن راهي براي کاهش فشارهاي اقتصادي ارجح مي‌داند.
با اين تفاسير و در حالي که روزبه‌روز گلايه‌ها و اعتراض‌ها از گراني و تورم بيشتر مي‌شود، بايد پرسيد که نقش دولت در ايجاد شرايط آرام اقتصادي چيست؟ چه کسي قرار است ابهام و نگراني که از آينده قيمت‌ها در ايران و ميزان ارزش پول ملي وجود دارد را رفع کند؟ امروز، در کنار فشار شديدي که به واسطه افزايش قيمت‌ها بر زندگي مردم وارد مي‌شود، مبهم بودن تصميمات اقتصادي آينده و پاسخگو نبودن دولت نسبت به وظايفش سبب شده تا اقتصاد ايران تحت شعاع شايعات قرار بگيرد و تبديل کردن ريال به ارز و طلا توسط بخشي از جامعه، نشانه‌هاي يک نگراني عمومي است که بايد چاره‌اي براي آن انديشيد، در غير اين صورت صدمات وارده به ساختار اقتصادي کشور، غيرقابل جبران است.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر